فتنه 88 به روایت اسناد خارجی (6)
کارگاههای براندازی آمریکا چه روشهایی را به مخالفان ایران آموزش میدادند
"اگر میخواهید آمریکا به کشورتان حمله کند با پنتاگون تماس بگیرید، اگر میخواهید یک جنگ پارتیزانی کوچک را آغاز کنید از سازمان سیا کمک بخواهید اما اگر میخواهید یک دولت خارجی را بدون شلیک حتی یک تیر سرنگون کنید، "مرکز بینالمللی مبارزه غیرخشونتآمیز" جایی است که باید به آن سر بزنید (نشریه واشنگتنمانتلی) [1]."
هنگامی که مسئولان میز مربوط به بخشی از کشورها در وزارت خارجه آمریکا و سازمان سیا برای اجتناب از دردسرهای بین المللی نمیخواهند مستقیماً به مخالفان داخلی کشورها توصیه کنند که دولت های حاکم کشورهایشان را سرنگون کنند راه چاره را در ملاقات با مردی کارآزموده میبینند که بارها از کوره آزمون انقلاب های رنگی و براندازی های نرم در بسیاری از کشورها سربلند بیرون آمده است[2] "پیتر آکرمن"[3] مردی است که نامش کمتر از استادش "جین شارپ" در براندازی های نرم سرتاسر دنیا شنیده شده، اما اگر استاد، مرد موفق صحنه تئوریپردازی است او و همکارانش را باید مردان اول تبدیل آن نظریات به عمل به شمار آورد.
پیتر آکرمن
اما انگیزه های "آکرمن" هر چه که بود با نگارش تنها یک پایان نامه فروکش نکرد و او در سال 1983 با همکاری جینشارپ مرکز «آلبرت انیشتاین»[5] را راهاندازی کرد. تئوری استاد که 10 سال بعد در کتابی به نام «از دیکتاتوری به دموکراسی» به نگارش درآمد این بود که مخالفان میتوانند با اعتراضات و انتخابات ساختگی اقدام به براندازی دولت بکنند و مؤسسه آلبرت انیشتاین قرار بود همین هدف را دنبال کند.[6]
آکرمن در سالهایی که در موسسه آلبرت انیشتین حضور داشت کار بر روی کتابی به نام "مبارزه راهبردی غیرخشونتآمیز: دینامیک های قدرت مردم در قرن بیستم" را هم آغاز کرده بود. این کتاب که در سال 1990 چاپ شد ده سال بعد آکرمن را به آرزوی دیرینهاش رساند: کتاب وی در صربستان برای یک جنبش دانشجویی معترض به دولت صربستان به نام «آتپور » (به معنی مقاومت) منبع الهام شد و آنها توانستند در 24 سپتامبر سال 2000 با متهم کردن "اسلوبودان میلوشویچ" رئیسجمهور به تقلب در انتخابات ریاستجمهوری دولت وی را سرنگون کنند.
مرکز آکرمن به مخالفان کشورهای ضد آمریکا روشهای براندازی بدون خشونت را آموزش میدهد.
آکرمن با این دو مؤسسه آیندهای دوردست برای خودش ترسیم میکرد. شاید تنها توجه به دو واژه در نامهای این دو مرکز بتواند از برداشتی که در آن سالها در سایه تجربه براندازی نرم دولت صربستان در ذهن طرفداران روشهای براندازی نرم ایجاد شده بود پرده بردارد: واژه "کاربردی" به معنی آن است که تجربههای تئوریک جین شارپ و آکرمن اکنون در سایه براندازی نرم دولت صربستان با شائبه تقلب به یک مدل عملی و تجربی رسیده است و واژه "بینالمللی" در نام مرکز دیگر احتمالاً به آن معناست که این مدل قرار است به کشورهای دیگر صادر شود.
فارغ از آنکه چنین برداشتی درست باشد یا خیر "مرکز اقدامات و راهبردهای کاربردی غیرخشونتآمیز" (کاناس) و "مرکز بینالمللی مبارزه خشونتآمیز" پس از تأسیس، آموزش به گروههای مخالف دولتهای ضد آمریکا را آغاز کردند. مطابق مستنداتی که اکنون وجود دارد "کاناس" با مخالفان بیش از 50 کشور از جمله ایران، زیمباوه، برمه، ونزوئلا، اوکراین، گرجستان، فلسطین، اریتره، بلاروس، آذربایجان و کشورهای دیگر برای براندازی دولتهای آنها همکاری کرده است.[9] مرکز دیگر یعنی "مرکز بینالمللی مبارزه غیرخشونتآمیز" طبق مستندات خبرگزاری بلومبرگ منابع مالی لازم را برای برگزاری کارگاههایی در روشهای مبارزه نرم برای مخالفان کشورهای آسیای مرکزی، ایران، عراق، کره شمالی و برخی کشورهای دیگر فراهم کرده است.
این مطلب را "رابرت هلوی”، سرگرد سابق ارتش آمریکا که یکی از مدرسان این کارگاهها بوده است در سال 2012 در گفتوگو با خبرگزاری بلومبرگ عنوان کرد[10] اما مرکز بینالمللی مبارزه غیرخشونتآمیز در سایت رسمی خود آن را تکذیب کرده است.[11]
توجه آکرمن به براندازی نظام ایران در اولین سالهای پس از براندازی دولت صربستان جلب شد. او در اولین مقالهها درباره بعد از تجربه موفق در براندازی دولت صربستان، در سالهای بعد، براندازی نظام ایران را به عنوان یک هدف جدی در دستور کار قرار داد. ماجرا ابتدا از مقالهای آغاز شد که وی در سال 2003 در روزنامه کریستین ساینس مانیتور نوشت و در آن از دولت آمریکا خواست حوادث جنبش دانشجویی آتپور در صربستان در سال 2000 را الگویی برای تغییر نظام ایران قرار دهد.[12]
وی ادامه میدهد: "بلندگو به دست گرفتن از واشنگتن سیاست نیست. این باعث میشود تظاهراتکنندگان ایرانی مانند مجریان درخواستهای آمریکا به نظر برسند ضمن اینکه حمایت مخفیانه برای اعمال خشونتآمیز مشروعیت آنها را از بین میبرد. ایرانیها، انگیزه، اطلاعات و توانمندی های لازم برای اثرپذیر کردن چنین راهبردی را دارند و این دموکراسیهای دنیا هستند که باید از آن حمایت کنند."
آکرمن سال 2004 در مقاله دیگری با اشاره به حوادث 18 تیر سال 1378 نوشت که در ایران نیاز به دسته وسیعتری از مخالفان احساس میشود و تظاهراتها به تنهایی برای براندازی کافی نیستند. وی بار دیگر در این مقاله تجربه صربستان و موفقیت آن را یادآور شده و مینویسد برای موفقیت براندازی در نظام ایران راهبردی برای از بین بردن حمایتهای درونی حکومت داشت.[13]
با این حال، مهمترین مقالهای که آکرمن به همراه رامین احمدی که در آن زمان مدیر مرکز مستندسازی حقوق بشر ایران بود نوشت مربوط به 4 ژانویه سال 2006 است. آنها در این مقاله با لحنی پرهیجان از افزایش مخالفتها در بخشهای مختلف جامعه ایران نوشتند: "پزشکان، معلمان و کارگران اعتصاب کردهاند. ماه گذشته رانندگان اتوبوسها سر کار نرفتند و شهر را فلج کردند". تنها معضلی که به نوشته احمدی و آکرمن، این جنبش عظیم از آن رنج میبرد، نبود رهبری و چشمانداز است، اما آنها برای این مورد هم راهحل دارند:"سازمانهای مردم نهاد در سرتاسر جهان باید تلاش هایشان برای کمک به جامعه مدنی ایران، گروههای زنان، اتحادیهها و روزنامهنگاران را افزایش دهند. تیتر مقاله هم این است: "آینده ایران؟ خیابانها را تماشا کنید."[14]
آکرمن امیدوار بود آینده ایران در اردوکشی خیابانی رقم بخورد
اولین خبر مربوط به برگزاری این کارگاهها را روزنامه نیویورکتایمز در سال 2006 در لابهلای یک خبر مهم دیگر اعلام کرد. اصل خبر روزنامه نیویورکتایمز مربوط به تأسیس دفتری توسط وزارت خارجه آمریکا در دوبی برای پیگیری پروژه تغییر نظام در ایران با برنامههایی نظیر Exchange، ارتباطگیری با مخالفان و فعالیت سازمانهای مردمنهاد بود اما در بخشی از این خبر به فعالیتهای مشترک آکرمن و احمدی علیه ایران هم اشاره شده بود: یکی از گروههای غیردولتیای که روی این ارتباطها (با ایرانیها) برنامهریزی کرده «مرکز ایرانی مبارزه غیرخشونتآمیز» (از شعبات کانواس) است که ایرانیها را به کارگاههایی در اینجا دعوت میکند تا به آنها نحوه آغاز انقلابهای گرجستان، فیلیپین و جاهای دیگر را آموزش بدهد."[15]
در ادامه گزارش نیویورکتایمز اینطور آمده است: "مدیر این مرکز، رامین احمدی که یک ایرانی ـ آمریکایی و از چهرههای مخالف ایران است میگوید که او این جلسات را حدوداً هر سه ماه یک بار برای آموزش نافرمانی مدنی برگزار میکند و امیدوار است که بتواند در ایران هم یک انقلاب بدون خشونت ایجاد کند. مرکز بینالمللی مبارزه غیرخشونتآمیز که یک سازمان جداگانه در واشنگتن است به برگزاری یکی از این جلسات کمک کرده است."[16]
آکرمن و احمدی برای برگزاری این کارگاهها، هم روی روشهایی که در صربستان برای براندازی"اسلوبودان میلوشویچ" آزمونش را پس داده بود و هم روی نفرات جنبش "آتپور " حساب ویژهای باز کرده بودند. به همین خاطر بود که اعضای مؤسسه "کانواس" این کارگاهها را برگزار میکردند تا ضمن برگزاری این کارگاهها تجربیات فردی خودشان برای براندازی دولت کشورشان را به مخالفان ایرانی منتقل کنند.
ایوان ماروویچ، یکی از مدرسان کارگاههای براندازی علیه ایران در دوبی
ماروویچ در توضیحاتی بیشتر گفت: "در این کارگاهها درباره روشهای غلبه بر این بحرانها بدون تخریب اموال عمومی و دادن کشته بحث کردیم. اینها راهبردهای غیرخشونتآمیز بسیج شهروندی هستند. این کارگاه، یک کارگاه استاندارد، مبتنی بر مثالهایی از جنبش آتپور یا مبارزه ما علیه ملیوشویچ بود."
مدرس دیگری که آکرمن از او برای تدریس در دوبی استفاده میکرد یک زن گرجستانی به نام "نینی گوگوبریدزه" از فعالان انقلاب رز گرجستان در سال 2003 بود. گوگوبریدزه در مصاحبهای در فوریه سال 2011 گفت که به روشی بومیسازی شده و خلاقانه در این دورههای آموزشی برای تریبت مخالفان ایرانی اعتقاد داشته است.
گوگوبریدزه گفت: "هیچکس بهتر از اعضای خود یک جامعه نمیداند که چگونه باید بسیج شود. کل ایده مبارزه مسالمتآمیز بر همین ایده مبتنی است. شما نمیتوانید مبارزات را صادر کنید به این معنی که 10 نفر صرب یا نمیدانم مثلا گرجستانی یا اوکراینی را از کشورهای دیگر بیاورید و در یک کشور دیگر انقلاب کنید. این چیزی است که کاملاً از داخل یک کشور آغاز میشود و رشد میکند."[18]
به گفته نیلوفر که در زمان مصاحبه با این نشریه حدوداً 30 سال داشته این دورههای آموزشی را گروهی مرکب از مخالفان ایران در لسآنجلس، آمریکاییها که ظاهراً وظیفه نظارت بر این دورهها را برعهده داشتهاند و 3 صرب تبار که خودشان را از اعضای جنبش آتپور معرفی میکنند برگزار میکردند.
نیلوفر گفت برگزارکنندگان، مدرسان و فعالان شرکتکننده در این کارگاه خودشان را با نام مستعار معرفی کردند و از آنها خواسته شد از طریق یک سرویس ایمیل به نام Hushmail که گفته میشد قابل هک نیست با هم ارتباط برقرار کنند.
اما شاید جالبترین نکتهای که نیلوفر در گفتوگو با آسیا تایمز عنوان کرده روشی است که برای براندازی آموزش داده میشده است. به گفته نیلوفر، "مدرسان صربتبار برای شرکتکنندگان بازیهای ایفای نقش ترتیب میدادند که در جریان آن، شرکتکنندگان نقش شخصیتهایی مانند زن ایرانی یا یک روحانی شیعه را بازی میکردند. در سر تا سر این جلسات مربوط به روانشناسی و تلقین بر اهمیت مسخره کردن نخبگان سیاسی به عنوان یک روش مؤثر برای تقدسزدایی از آنها در چشم مردم تأکید میشد."
نیلوفر گفت: "آنها به ما روشهایی را یاد دادند که با استفاده از آنها ملیوشویچ را از قدرت خلع کردند. آنها به ما برخی از آنها را یاد دادند تا ما بهترینشان را برای سرنگون کردن حکومت انتخاب کنیم. البته به طور مستقیم از عبارت سرنگون کردن حکومت استفاده نمیکردند، بلکه فقط روشهایی که در کشور خودشان انجام داده بودند را تدریس میکردند."
نویسندهای به نام ویلیان رابینسون در کتابی به نام «ترویج پلیآرشی» در سال 2006 روشهای مورد استفاده موسسه آکرمن برای جابهجایی قدرت در کشورها را روشهایی برای سیطره ایدئولوژیک بر مخالفان یا شستشوی مغزی آنها توصیف میکند.
البته آکرمن تنها به روشهای غیرخشونتآمیز اعتقاد نداشت و خشم و پرخاشگری ریشه باورهای زیربنایی او را تشکیل میداند. با این حال، او صلح و مبارزه غیرخشونتآمیز را نقابی برای پنهان کردن این انگیزههای زیربنایی قرار داده بود. این نکته را هم نظرات او نشان میدهند، هم روشهای به کار رفته در مبارزات جنبش آتپور و هم محتوای کارگاههای آموزشی دوبی. توصیفی که یک تحلیلگر ایرانی به نام کورش صفدری از یکی از روشهای آموزشی او ارائه میدهد به خوبی نشاندهنده همین موضوع است.
کورش صفدری یکی از روشهای کارگاههای را در گفتوگو با آسیا تایمز اینطور شرح داده است: "اینطور که من متوجه شدم ایده این بود که به فعالان پول داده شود و آنها طوری تربیت شوند که بتوانند همانند جنبش آتپور در صربستان به عنوان گروههای آژیتاتور (محرک) عمل کنند. وظیفه آنها این بود که با استفاده از روشهای مختلف مانند شعارنویسی روی دیوار علیه حکومت و غیره جنبش دانشجویی را جلو بیندازند و دولت را به سرکوب عمومی تحریک کنند و بعداً از همین موضوع به عنوان بهانهای برای ایجاد خیزشی در ایران استفاده کنند که به نظر همه، خودجوش و داخلی به نظر میرسد."
شباهت لوگوی مخالفان کشورهای مختلف از جمله ایران با جنبش آتپور لهستان
بعد از حوادث سال 88 ایران اصرار بر تقلب در انتخابات، درخواست بازشماری آرا، مطالبه برگزاری انتخابات مجدد و تشکیل کمیتهای با نظارت یک گروه مستقل بینالمللی برای صیانت از آراء و سپس اردوکشی خیابانی تا حد خندهآوری شبیه رویدادهایی است که دستکم چندین بار در کشورهای دیگر تکرار شده است؛ در واقع چنانکه معاون وزارت خزانهداری آمریکا در بحبوجه اغتشاشات سال 88 در مقالهای در کاونترپانچ نوشت: "این اعتراضات بسیاری از ویژگیهای تظاهراتهای هماهنگ شده توسط سازمان سیا در گرجستان و اوکراین را هم دارد. برای اینکه این (ویژگیها) دیده نشوند بایستی کاملاً نابینا بود."
اما آکرمن و آموزگاران جنبش آتپور نیازی به تغییر روشهایی که قبلاً در کشورهای دیگر جواب داده بود نمیدیدند. در واقع آنها قبلاً در انقلابهای رنگی کشورهای دیگر حتی لوگوی جنبش آتپور را با تغییرات بسیار اندک به عنوان نمادهای اعتراض به کار برده بودند. یکی از لوگوهای مربوط به "جنبش سبز" هم اقتباسی از همین لوگوی جنبش آتپور بود. نگاهی به عکس بالا شاید گویا باشد.
تلاش آکرمن و همکارانش، البته در ایران موفق نبود. البته شاید اگر آنها به یک جمله کلیدی "جین شارپ" توجه میکردند که میگوید قدرت سیاسی حاکمان از مردم نشأت میگیرد، اساساً از ابتدا تلاش در این راستا را بیفایده میدیدند.
پينوشتها:
[1] The New Velvet Revolutionaries: Agitating for Kinder, Gentler Regime Change
[2] "COLOR REVOLUTIONS AND GEOPOLITICS”
[3] Peter Ackerman
[4] "The Fabulous Life of Secretive Investor, Peter Ackerman”
[5] Albert Einstein
[6] Internet Picks Presidential Candidate If Ackerman Gets His Way
[7] Center for Nonviolent Action and Strategies
[8] International Center on Nonviolent Conflict
[9] "Revolution U – What Egypt learned from the students who overthrew Milosevic”
[10] "Internet Picks Presidential Candidate If Ackerman Gets His Way"
[11] "Corrections to Article in Bloomberg "Internet Picks U.S. Presidential Candidate If Peter Ackerman Gets His Way”
[12] "The nonviolent script for Iran”
[13] "Mullahs, Nukes and the People”
[14] "Iran’s Future? Watch the streets”
[15] "U.S. keeps finger on pulse of Iran from Dubai - Africa & Middle East"
[16] "U.S. keeps finger on pulse of Iran from Dubai - Africa & Middle East"
[17] "Iran Launches a Crackdown On Democracy Activists"
[18] "Exporting Nonviolent Revolution, From Eastern Europe To The Middle East"
[19] "Inside the US's regime-change school"
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}